بگذار کسی نداند

که چه‌گونه من

به جای ِ نوازش‌شدن،

بوسیده‌ شدن، 

گزیده شده‌ام!

امتیاز بدهید :

دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی

لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی

تو دیگه سر و کله ت از کجا پیدا شد؟؟؟

امتیاز بدهید :

دلم گرفته...

یعنی شکسته...

امتیاز بدهید :

نسترن فضول نخون...

امتیاز بدهید :

من درد تو را ز دست آسان ندهم....

امتیاز بدهید :

آشیان ِ تهی ِ دست ِ مرا

مرغ ِ دستان ِ تو پُر می سازند

آه مگذار ، که دستان من آن

اعتمادی که به دستان ِ تو دارد به فراموشی ها بسپارد

آه مگذار که مرغان ِ سپید دستت

دست ِ پُر مهر ِ مرا سرد و تهی بگذارد

امتیاز بدهید :

یک هفته گذشت...

بدون اینکه آب از آب تکون بخوره...

خداروشکر...

امتیاز بدهید :

کاش می شد...

کاش تو هم به اون چیزی که من فکر می کردم فکر می کردی...

امتیاز بدهید :

خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من

ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

امتیاز بدهید :

چقدر سخته...

هیچوقت نتونستم به موقع و به جا حرفمو بزنم...

همیشه به خاطر سهل انگاری خودم یا خجالتم یا ملاحظه بی مورد خودم رو نابود کردم...

همیشه قضاوت شدم چون به وقتش از خودم دفاع نکردم...

همیشه محکوم شدم...

باز هم همیشه سکوت کردم...

اوایل فک می کردم دیگران فکر می کن آدم احمقی هستم...

اما الان مطمئنم که آدم احمقی هستم...

در واقع کسایی که این طور فکر نمی کنن اشتباه می کنن...

چون من واقعا آدم احمقی هستم...

امتیاز بدهید :

But If you stay

I'll make you a night

like no night has been or will be again

I'll sail on your smile

I'll ride on your touch

I'll talk to your eyes

And I love so much

امتیاز بدهید :

در خانه من عشق خدایی می کرد

بانوی هنر هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه مردم شده است

یک "تو" وسط زندگیم گم شده است...

امتیاز بدهید :

کاش تو مثل بقیه نبودی...

کاش مثل بقیه فکر نمی کردی...

کاش متفاوت بودی...

کاش پیشم می موندی...

امتیاز بدهید :

دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست

گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد

سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی

مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد

امتیاز بدهید :

او... جهان من است...داستان من است...هرچند نداند...نخواند...نخواهد که بداند....

امتیاز بدهید :

امروز روز اول بود...

تا ظهر خوابیدم...یا خودمو زدم به خواب...

بعدش یه حموم طولانی...

ناهار با خانواده...

تماشای رازبقا...

چای بعدازظهر...

تماس تلفنی با هاجری...

باز چای...

یه ذره درس...

باز چای...

چای...

چای...

چای...

...

...

...

....

امتیاز بدهید :

اونی که لیاقت ما رو نداره، خب نداره دیگه، غصه بی لیاقتی مردم رو هم ما باید بخوریم؟

امتیاز بدهید :

ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺖ ﻧﺴﺎﺯﻡ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺣﺘﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺗﺮﻡ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺗﻼﻓﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﺎﻫﺪ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ، ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ ﺯﻭﺩ، ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻠﺪﻧﺪ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ.
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :ﺗﺎ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﺮﻓﺘﻢ، ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﺍ
ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﻢ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﻮ شد

امتیاز بدهید :